ای جان جانان من

بسه

واااقعا داری اذیتم میکنی
بعد از یه هفته درگیری  و کات کردنت 
عصر به خاطر بدرفتاری مرضیه
الان به خاطر اینکه نزدم تو سر مصطفی
بسهههههههههه دیگه
یه روز من درس میخونم انگار سنسورت روشن میشه
مثلا قرار بود جایزه بدی
نخواااستم 
فقط بزار کارمو انجام بدم
اه

نوشته شده در سه شنبه بیست و هشتم آذر ۱۳۹۶ساعت 1:19 توسط علی|

---

ای جان جانان من...

ilnaz ( mo0ko0shle ), [11.12.17 01:14]علی واقعن بیشعوری ilnaz ( mo0ko0shle ), [11.12.17 01:14]دو روزه هرچی از دهنت دراومد گفدی ilnaz ( mo0ko0shle ), [11.12.17 01:15]تنها نتیجه ای ک از حرفات میگیرم اینه ک خیلی بیغیرتی اگه با من بمونی با این توصیفاتت ilnaz ( mo0ko0shle ), [11.12.17 01:15]خیلی خری اگه با ادمی ک گند زده بمونی ilnaz ( mo0ko0shle ), [11.12.17 01:15]حالا برو با خودت فک کن ببین شعورت چقدره ilnaz ( mo0ko0shle ), [11.12.17 01:15]خدانگهدار ilnaz ( mo0ko0shle ), [11.12.17 01:46]علی ilnaz ( mo0ko0shle ), [11.12.17 01:46]اونقدر محترم نیستی ک این حرفا رو بزنی ilnaz ( mo0ko0shle ), [11.12.17 01:47]رجوع کن ب حرفای قبلیت ilnaz ( mo0ko0shle ), [11.12.17 01:47]و توهین هایی ک کردی ilnaz ( mo0ko0shle ), [11.12.17 01:47]و ب خاطر همونا سعی کن الان ادای ادمای محترم رو درنیاری ilnaz ( mo0ko0shle ), [11.12.17 01:47]و خاهش میکنم پیام نده ک این رابطه زشتتر از این تموم نشه ilnaz ( mo0ko0shle ), [11.12.17 01:48]چون نمیتونم جلوی دهنمو نگه دارم ilnaz ( mo0ko0shle ), [11.12.17 01:48]برای من تو ادم محترمی ک بخام در سرایط بهتری ببینمش و از دیدنش خوشوقت شم نیستی ilnaz ( mo0ko0shle ), [11.12.17 01:48]من ی علی فهمیده و محترم و با درک داشتم ک بنا ب دلیلی مرد ilnaz ( mo0ko0shle ), [11.12.17 01:49]و این اد ای جان جانان من...ادامه مطلب

بگو که دوستم میداری امروز ... 13 آذز ..عکس و شعری که برات فرستادم این بودبگو که دوستم میداریو تو گفتی دو هزار بار دوستت دارم ...ولی کاش میتونستم بگم با قلبت دوستم داشته باش با نگاهت ..با عملت نه با حرفت ...الان تقریبا یه ماهه رفتی .. و تمام قولایی که بهم دادی رو دونه دونه داری زیر پا میذاریو من حتی نمیخوام اعتراض کنممنو از خودت دور میکنیمنی که همه ی خودمو توی این رابطه گذاشتم .. یادمه یه روز گفتی بین من و کابوسات یکیو انتخاب کن ..بادمه .. هیچوقت خود من مهم نبودم ..بودم .. اما قبل اینکه بهت بگم دوست دارم اونموقع .. بهم زنگ زدی بیا دفتر .. کار مهم دارم باهاتو من اومدم .. بهم گفتی باید بری دکتر.. به فکر سلامتیت باااش ... ولی بعدا که با هم بودی .. کابوسهایی که من نقشی درشون نداشتم داشتن میشدن عامل جداییمون ..من یاد گرفتم خودم خودمو تسکین بدم .. در حالی که کسی تو زندگیمه که میگه دو هزا بار دوستت دارم من یاد گرفتم خودم حال خودمو خوب کن .. چون شبای دعوا تو میخوابیدی و من بیقرار میشدم ...من یاد گرفتم که چند ماهه بهت میگم هیچ کابوسی در کار نیس .. از ترس اینکه ترکم نکنی .. ولی ...ولی هیچیمن عادت دارم به تنهاببحتی اگر کسی رو دوست داشته باشم ... دوست دارم  نوشته شده در سه شنبه چهاردهم آذر ۱۳۹۶ساعت 1:10 توسط علی| ای جان جانان من...ادامه مطلب

از هر ليواني که آب نوشيدم 

طعم لبان تو و پاييزي
که تو در آن به جا ماندي به يادم بود
فراموشي پس از فراموشي
امّا
چرا طعم لبان تو و پاييزي که تو در آن
گم شدي در خانه مانده بود ؟

ما سرانجام توانستيم
پاييز را از تقويم جدا کنيم
امّا
طعم لبان تو بر همه ليوانها و بشقابها
حک شده بود
ليوانها و بشقابها را از خانه بيرون بردم
کنار گندمها دفن کردم

تو در آستانه در ايستاده بودي
تو در محاصره ليوانها و بشقابها مانده بودي
گيسوان تو سفيد
امّا
لبان تو هنوز جوان بود

ای جان جانان من...

سلاماز روسی که رفتی هر روز غربو ، خورشید رو برات عکس میگیرم . حال و هوای اینجا رو برات میفرستم ...با یه شعر که زیرش نوشته شده ...که حاصل حس و حال اون روز منه خیلی دوست دارم و بیشتر از هر وقتی دلتنگتم به اندازه ای که مضطرب میشم ...چرا پیشم نیستی تا زی ای جان جانان من...ادامه مطلب

سکوت سرشار از سخنان ناگفته است

سلام
اینجا رو زدم تا بی واسطه باهات حرف بزنم 
اسمشم که میدونی چرا اینه :)
اولین شعری که برات خوندم
امروز 26 شهریوره 96 
. من تصمیم گرفتم این کارو انجام بدم
شاید یه روزی تو هم اینجا رو خوندی
شاید هم نخوندی
موووکوووشله :)

نوشته شده در دوشنبه بیست و هفتم شهریور ۱۳۹۶ساعت 2:27 توسط علی|

---

ای جان جانان من...

دلتنگي هاي آدمي را باد ترانه مي خواند

روياهايش را آسمان پر ستاره ناديده مي گيرد

وهر دانه برفي

به اشكي نريخته مي ماند .

سكوت سرشار از سخنان ناگفته است .

از حركات ناكرده، اعتراف به عشق هاي نهان

وشگفتي هاي بر زبان نيامده

در اين سكوت حقيقت ما نهفته است

حقيقت تو و من .

ای جان جانان من...

امروز من دیر بیدار شدمچون گوشیمو سایلنت کردم و نه زنگ خوزد و نه متوجه تماس تو شدمتوی دلم اضطراب عجیبی وجود دارهچرا احساس میکنم اونقدر که برام مهمی برای تو مهم نیستم ؟دیشب چتمون با فرستادن عکس وسایل آشپزخونه و کلی اقلام و فضای به قول خودت لاگچری شروع ای جان جانان من...ادامه مطلب

دیروز اصلا با هم خوب نبودیم به خاطر دیر بیدار شدن من و بعدش تماس تو که خیلی بد حرف زدی ... بعدش من برات اهنگ فرستادم ... کار داشتی .. رفتی ... منم رفتم کارامو انجام دادم ... یه نیم ساعتی دیر جوابتو دادم ... گفتی امروز نمیبینمت چون واااقعا اطت عصبانیم ای جان جانان من...ادامه مطلب

ای چشمان مست تو مینای شراب منیاد تو چه می کند با حال ِ خراب مننوا منم ترانه توییبه موج غم کرانه توییبه عشق تو فسانه منمز خود بی گانه منمخزان منم جوانه توییبهشت جاودانه تویینوای عاشقانه تویی تو دیوانه منممیدانی که بی قرار و دل شکسته امبر عشق کسی بجز ت ای جان جانان من...ادامه مطلب